loading...
قرآن و عترت
کنعانی هرندی بازدید : 62 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم …
گفتی:
فانی قریب
    
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.

 

 

*****************************************************


گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم… كاش می‌شد بهت نزدیك شم
گفتی:
و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
    
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.

 

*****************************************************


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی:
ألا تحبون ان یغفرالله لكم
    
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی …
گفتی:
و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
    
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: با این همه گناه… آخه چیكار می‌تونم بكنم؟     
گفتی:
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
    
.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی:
الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
    
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟ 
گفتی:
ان الله یغفر الذنوب جمیعا
    
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی:
و من یغفر الذنوب الا الله
    
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌كنم
گفتی:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
    
.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

 

 

*****************************************************


 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك     
گفتی:
الیس الله بكاف عبده
    
.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

 

*****************************************************

منبع: چرخ و فلک

کنعانی هرندی بازدید : 133 جمعه 09 خرداد 1393 نظرات (0)
پرسش

تفسیر آیه 26 سوره اعراف چیست، و منظور از لباس تقوا در این آیه چه می‌تواند باشد؟

پاسخ اجمالی
 
در آیه مورد پرسش، خداوند می‌فرماید؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مى‌‏پوشاند و مایه زینت شما است. اما لباس پرهیزگارى بهتر است! منظور از فرستادن لباس در این آیه این نیست که از آسمان لباسى فرستاده شده، بلکه منظور این است که امکانات لازم براى تهیه لباس را در زمین قرار دادیم. در ادامه آیه بعد از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى، به ذکر لباس باطن و چیزى که عیب‌‌های باطنى را مى‏‌پوشاند پرداخت، و می‌گوید لباس تقوا برای شما بهتر است.
مفسران در معنای لباس تقوا نظریات مختلفی ارائه داده‌‌اند. برخی از این نظریات چنین است: مقصود از لباس تقوا، عمل صالح است. منظور حیاء است که همچون لباسى تقوا بر تن انسان مى‌‏پوشاند. منظور لباس پشمى و درشت است که زاهدان به منظور تواضع، بر تن می‌کنند. منظور لباس جنگ یعنى زره و کلاه خود و دیگر وسائل جنگى است. و... 
کنعانی هرندی بازدید : 22 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

 

در بسیاری از آیات قرآن, تصویری روشن از قیامت ترسیم شده است. برای مثال در سوره تکویر که در پایین آورده شده است. لازم به ذکر است که تصاویر زیر تماما نمادین بوده و به هیچ وجه نشاندهنده عظمت این واقعه نیستند

 سوره التكوير
به نام خداوند رحمتگر مهربان

و آنگاه كه كوهها به
رفتار آيند

و آنگه كه ستارگان همی‏تيره شوند

آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد

وقتى شتران ماده وانهاده شوند

و آنگه كه وحوش را همى ‏گرد آرند

درياها آنگه كه جوشان گردند

و آنگاه كه جانها به هم درپيوندند

پرسند چو زان دخترك زنده به‏گور

به كدامين گناه كشته شده است

و آنگاه كه نامه‏ها زهم بگشايند

و آنگاه كه آسمان زجا كنده شود

و آنگه كه جحيم را برافروزانند

و آنگه كه بهشت را فرا پيش آرند

هر نفس بداند چه فراهم ديده

نه نه سوگند به اختران گردان

كز ديده نهان شوند و از نو آيند

سوگند به شب چون پشت گرداند

سوگند به صبح چون دميدن گيرد

كه [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است 

کنعانی هرندی بازدید : 23 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

قرآن, سوره ۳, آيات ۳۱ و ۳۲

“بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است”
“بگو خدا و پيامبر [او] را اطاعت كنيد پس اگر رويگردان شدند قطعا خداوند كافران را دوست ندارد”

تصويري كه از خداوند در قرآن مجيد رسم شده است , متفاوت با تصويري است كه بعضي اديان بزرگ ديگر نمايش مي دهند. بر طبق نظر مسلمانان, رفتار خداوند مجموعه اي است از عشق و محبت به انسانهاي خوب و ابراز انزجار از انسانهاي بد. به اين موضوع حداقل در چهل آيه از آيات قرآن بر مبناي تصويري روشن از انسانهاي خوب و بد اشاره شده است. هدف اين مقاله اين است كه اين تصوير از انسانهايي كه خداوند آنها را دوست دارد برمبناي آياتي از قرآن تصوير شود.

همانطور كه در دو آيه بالا به آن اشاره شده است, قدم اول براي دريافت عشق خداوند, دنبال كردن مسيري است كه پيامبرانش به ما نشان داده اند. اين زيباترين تصويري است كه مي توان از عشق دو طرفه خالق و مخلوق ترسيم كرد. اگر خداوند را دوست داريد, قرآن شما را راهنمايي مي كند تا خود را آماده دريافت عشق خداوند بكنيد. ولي در عين حال به اين موضوع نيز اشاره شده است كه اگر از راه راستي كه پيامبران نشان داده اند پيروي نكنيد, مشمول عشق خداوند نخواهيد شد.ش

اين موضوع, احتياج به توضيحات بيشتري دارد تا منظور قرآن از راه درست و خصايل انسانهاي خوب آشكار شود. شايد بتوان گفت كه بارزترين مشخصه انسانهاي خوب كه در پنج آيه (۲:۱۹۵, ۳:۱۳۴, ۳:۱۴۸, ۵:۱۳ و ۵:۹۳) از آيات قرآن به آن اشاره شده است,نيكوكاري نسبت به بقيه انسانهاست. نيكوكاري مي تواند كمك به انسانهاي فقير, حمايت از يتيمان و يا حتي احترام به پدر و مادر باشد.ش

علاوه بر اين, بر طبق قرآن, انسانهايي كه خداوند دوستشان داردانسانهايي هستند كه:ش

از خود در برابر گناه محافظت مي كنند (۳:۷۶, ۹:۴, ۹:۷)ش
منصفانه قضاوت مي كنند (۵:۴۲, ۴۹:۹, ۶۰:۸)ش
درراه خدا تلاش و مجاهده مي كنند (۶۱:۴)ش
خود را براي خداوند خالص مي كنند (۲:۲۲۲, ۹:۱۰۸)ش
از كارهاي بد توبه مي كنند (۲:۲۲۲)ش
به خداوند توكل مي كنند (۳:۱۵۹)ش
و در برابرمشكلات صبور هستند (۳:۱۴۶) ش

از سويي ديگر, خداوند فردي را دوست ندارد كه:ش

به او معتقد نباشد (۳:۳۲, ۳۰:۴۵)ش
متكبر باشد (۱۶:۲۳, ۴:۳۶, ۳۱:۱۸, ۵۷:۲۳)ش
به ديگران بدي كند (۳:۵۷, ۳:۱۴۰, ۴۲:۴۰)ش
ناسپاس باشد (۲:۲۷۶, ۲۲:۳۸)ش
تجاوزكار باشد (۲:۱۹۰, ۵:۸۷, ۷:۵۵)ش
اسرافكار باشد (۶:۱۴۱, ۷:۳۱)ش
ديگران را گمراه كند (۲:۲۰۵, ۵:۶۴, ۲۸:۷۷)ش
عهد و پيمانش را بشكند (۸:۵۸, ۴:۱۰۷)ش
وبه داشتن مال و ثروت شادي كند (۲۸:۷۶)ش

کنعانی هرندی بازدید : 24 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

به عقیده ما مسلمین, قرآن سخن و وحی خداوند یکتاست. سخنی است که شنیدنش لرزه بر اندام می آورد. درون آدمی را نرم کرده و ذهن را متوجه ذکر خدا می کند. سخن خداوندی است که صاحب ملکوت آسمانها و زمين است و آگاه و دانا به ریز و درشت خلقت است. این است که ماقرآن را روشنگر و راهنما می دانیم و عقیده داریم که معجزه پیامبر است.

از طرفی هر انسان غیر مسلمانی که بدون تعصب و غرض قرآن را بخواند بر نظم و آهنگ دلنواز آن اذعان دارد. این خود شاهدی بر اعجاز کلامی قرآن است چرا که قرآن وحی بر پیامبری بی سواد بوده است. ولی چنان آهنگ کلامی قرآن زیبا بوده و چنان  معانی آن بر دل می نشسته که اعراب زمان پیابر را مسلمان کرده. اعرابی که خود سخنور بوده اند و شعرای بسیاری داشته اند در برابر نظم و آهنگ کلام خدا سر فرود آورده اند. از طرفی کفاری که تعصب چشمانشان را کور و گوشهایشان را سنگین کرده بود قرآن را نمی پذیرفتند. گاهی به پیامبر تهمت شاعری می زدند و گاهی قرآن را افسانه های پیشین می خواندند.

برای اثبات بطلان ادعای کفار زمان پیامبر و همچنین کسانی که با تعصب و دیده کور به قرآن می نگرند ، خداوند آنها را به آوردن سوره ای مثل سوره های قرآن فرا می خواند. به این موضوع در پنج جای قرآن اشاره شده است:

۱- سوره ۲ آیات ۲۳ و ۲۴
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ايم شك داريد پس اگر راست مى‏گوييد سوره‏اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير خدا فرا خوانيد. پس اگر نكرديد و هرگز نمى‏توانيد كرد از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند و براى كافران آماده شده بپرهيزيد.
۲- سوره ۱۷ آیه ۸۸
بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند.
۳- سوره ۱۱ آیات ۱۳ و ۱۴
يا مى‏گويند اين [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏گوييد ده سوره برساخته‏شده مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را مى‏توانيد فرا خوانيد. و اگر آنها دعوت شما را نپذيرفتند بدانيد با علم الهي نازل شده و هيچ معبودي جز او نيست آيا با اينحال تسليم مي‏شويد؟
۴- سوره ۱۰ آیات ۳۸ و ۳۹
يا مى‏گويند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏گوييد سوره‏اى مانند آن بياوريد و هر كه را جز خدا مى‏توانيد فرا خوانيد.بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاويل آن برايشان نيامده است كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبرانشان را] تكذيب كردند.
۵- سوره ۵۲ آیات ۳۳ و ۳۴
مى‏گويند آن را بربافته [نه] بلكه باور ندارند. پس اگر راست مى‏گويند سخنى مثل آن بياورند.

بر طبق این آیات خداوند ناباوران را به آوردن سوره ای شبیه قرآن فرا می خواند. کفار زمان پیامبر با همه سخن وریشان و تسلطشان به زبان عربی نتوانستند این کار را بکنند. آنها که تهمت شاعری به پیامبر می زدند فرصت طلایی به دست آورده بودند تا در زمانی که اسلام نو پا بود و تعداد مسلمین بسیار اندک ، این دین جدید را فقط با آوردن یک سوره به زانو بیاورند ولی نتوانستند. اکنون که قرنها از این فرا خوانی قرآن می گذرد، عده ای از مخالفان قرآن که نه تنها نظم و زیبایی ظاهری قرآن را درک تکرده اند بلکه مفهوم و معنی قرآن را نیز متوجه نمی شوند، ادعا می کنند که تقلید از قرآن و نوشتن سوره ای مثل  سوره های قرآن کاری ساده است. بعضیها پا را فراتر گذاشته و اشعار حافظ و فردوسی و شاعران دیگر را برتر از قرآن می دانند. این عده خود درک نمی کنند که سخنور و شاعر برجسته ای چون حافظ خود به اعجاز قرآن اذعان داشته چرا که شعر میسروده و تفاوت شعر خود با قرآن را درک می کرده. قرآن برای این موضوع مثال عصای موسی را می آورد. وقتی که موسی عصای خود را به اذن خداوند تبدیل به مار کرد ، فرعون که احاطه علمی نداشت و تعصب چشمانش را کور کرده بود معجزه موسی را نمی پذیرفت در حالیکه جادوگران او که فرعون برای مبارزه با موسی فرا خوانده بود ، ضعف و محدودیت خود را درک می کردند  و با دیدن معجزه موسی ایمان آوردند. چرا که آنها بر خلاف فرعون می دیدند که کار موسی از عهده یک انسان خارج است و تنها یک قدرت مافوق طبیعی و برتر از عهده آن بر می آید.

در اینجا برای نشان دادن پوچی ادعای این افراد تصمیم گرفتم که از دید یک غیر مسلمان ولی بدون تعصب به این موضوع نگاه کنم. ببینم بدون در نظر گرفتن اعتقاداتم به عنوان یک مسلمان آیا می توانم سوره ای مانند سوره های قرآن بنویسم یا نه. اگر در انتها اذعان کردم که اینکار نه تنها از عهده من بلکه از عهده هیچ انسانی بر نمی آید خط بطلانی می کشم بر ادعای مخالفین متعصب قرآن.
برای اینکار به کوتاهترین سوره قرآن توجه کردم. سوره کوثر کوتاهترین سوره قرآن است که تنها ده کلمه دارد:

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ : ما تو را [چشمه] كوثر و فراوانی تعمت داديم
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ :  پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن
إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ : دشمنت‏ خودبى‏تبار و دست کوتاه از آینده خواهد بود

با خواندن این سوره متوجه می شویم که این سوره به صورت نظم است. پس اگر قرار باشد سوره ای مانند این بیاوریم باید به صورت نظم باشد. از طرفی کلمات نظم به دقت انتخاب شده اند. کوثر و انهر و ابتر هر سه چهار حرف دارند که نوشتن نظمی مثل آن را مشکل می کنند. در قدم بعد به دنبال این سه لغت در قرآن گشتم. متوجه شدم که این سه لغت تنها و تنها یکبار و آنهم در این سوره آمده اند. این یعنی اگر قرآن ساخته سخنان پیامبر می بود او باید با لغاتی که نه قبل و نه بعد از آن استفاده می کند شعر بگوید. این نوشتن سوره ای مثل این را بسیار مشکل می کند. ما شاید بتوانیم از سخن دیگران تقلید کنیم ولی اگر لازم بود که با لغاتی که هرگز استفاده نکرده ایم نظم بگوییم کار بسیار مشکلی می داشتیم. تا اینجا من فقط به نظم ظاهری قرآن نگاه کرده ام  و فعلا بسیار تحت تاثیر قرار گرفته ام.

در مرحله بعد به معنی و مفهوم سوره نگاه کردم. این تیر خلاصی بود برای من که ایمان بیاورم نه  تنها من بلکه هیچ انسان دیگری نمی تواند شبیه این سوره بیاورد. آیات پیشگویی هستند در مورد مخالفان پیامبر که در زمان پیامبر به حقیقت پیوست. پیامبر به اوج اقتدار رسید و خداوند نعمتش را بر او کامل کرد و دشمنانش همه کوتاه دست ماندند. هیچ انسانی هرگز نخواهد توانست آینده را پیشگویی کند. اگر اعراب زمان پیامبر در برابرنظم و آهنگ سوره کو ثر سر تسلیم فرد آوردند اکنون ما باید سر تعظیم بر مفهوم آن نیز فرود بیاوریم. این یعنی ما با درک اندکی که از قرآن داریم اگر بدون تعصب به کوچکترین سوره قرآن بنگریم اذعان می کنیم که این سوره سخن قدرتی است که دانای نهان و غیب است. خداند در قرآن می فرماید:

و كليدهاى غيب تنها نزد اوست جز او [كسى] آن را نمى‏داند و آنچه در خشكى و درياست مى‏داند و هيچ برگى فرو نمى‏افتد مگر [اينكه] آن را مى‏داند و هيچ دانه‏اى در تاريكيهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است.

سوره های دیگر هر کدام داستانی دگر دارند و عظمتی دگر. ما با دانش اندکمان تنها در حد و اندازه فهممان می توایم از قرآن استفاده کنیم و با توصل به خدا قرآن را راهنمای مسیرمان قرار دهیم.

کنعانی هرندی بازدید : 27 پنجشنبه 20 بهمن 1390 نظرات (0)

زکات در کنار نماز، نشانه جامعیت اسلام

 


در قرآن کریم؛ آمدن «زکات» در کنار «صلاة» نشان آن است که رابطه با خداوند متعال از طریق نماز حاصل شده و رابطه با مخلوق خداوند از راه ادای زکات برقرار می‌شود. همراهی این‌دو به جهت اهمیت ویژه آنها است؛ زیرا نماز در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار است و زکات نیز در دین اسلام در بُعد اقتصادی و اجتماعی و ... بسیار اهمیت دارد و ذکر زکات در کنار نماز نشانه جامعیت اسلام و همه جانبه‌نگری دین مقدس اسلام است.

 


زکات در کنار صلاة بین آیات قرآن

در قرآن مجید بسیار درباره زکات سخن گفته شده و به آن امر تأکید شده و در موارد زیادی وقتی، امر به نماز کرده بلافاصله به زکات دستور داده است و این دو را ملزم و کنار یکدیگر ذکر کرده  ؛ مثل اینکه می فرماید: «أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ » [1] نماز را بپا دارید و زکات را بدهید. این تقارن و تلازم (دستور و تأکید به زکات و نماز) اهمیّت و ضرورت زکات را می فهماند و می رساند که نمی شود کسی نماز بخواند و زکات ندهد چنان که در روایات نیز به این مطلب توجه داده شده که هر کس زکات ندهد ، نماز او قبول نیست ؛ چنانکه امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ می فرماید: خداوند تبارک و تعالی زکات را مقرون به نماز کرده می فرماید: «أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ » فَمَنْ اَقامَ الصَّلوهَ وَ لَمْ یُۆْتِ الزَّكوهَ فَكَاَنَّهُ لَمْ یُقِمِ الصَّلوهَ»[2] یعنی پس هر کس نماز بخواند ولی زکات ندهد گویا نماز نخوانده است و خداوند یکی از نشانه های مۆمنان را دادن زکات ذکر کرده و می فرماید: «وَالَّذینَ هُمْ لِلزَّكوةِ فاعِلُونَ»[3] مۆمنان کسانی هستند که (دستور دادن) زکات را انجام می‌دهند و به زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید : «وَ اَقمن الصلوهَ و آتینَ الزكوهَ و اطعن الله وَ رَسولَه» [4] یعنی نماز به پای دارید و زکات دهید و خدا و رسول را اطاعت نمائید (که می رساند زنان پیغمبر نیز از دادن زکات معاف نیستند).

و در مورد مشرکین می فرماید: فَاِنْ تابُوا وَ اَقامُوا الصَّلوه وَ اتَوُا الزَّکوهَ فَاِخْوانُکُمْ فِی الدّینِ»[5] یعنی پس اگر آنان توبه کردند (از شرک و دشمنی) و نماز را به پا داشتند و زکات دادند ، برادران دینی شما می باشند.

چنانکه می بینیم پس از توبه ، مشرکین فقط نماز و زکات را میزان در برادر دینی شدن آنان معرفی کرده است و عبدالله بن سنان از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل می کند که وقتی (این آیه) نازل شد ، در ماه رمضان رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به منادی خود دستور دادند که اعلام کند «ای مردم خداوند متعال همچنان که نماز را بر شما واجب کرده ، زکات را نیز واجب نموده است و تا یک سال به آنها مهلت داد و در سال بعد چون ماه رمضان پایان یافت به منادی خود دستور داد که اعلام کند «ای مسلمانان زکات مال خود را بدهید تا اینکه نماز شما قبول گردد . پس آن حضرت مأمورین خود را جهت گرفتن زکات اعزام داشت و خداوند کسانی را که طلا و نقره را حبس کرده و زکات آنها را نمی دهند ، شدیداً نکوهش کرده و عذاب سختی برایشان بیان کرده است.[6]

از آیات فوق و آنچه ذکر شده اهمیّت زکات از دیدگاه قرآن روشن می گردد.

 

کنعانی هرندی بازدید : 33 یکشنبه 09 بهمن 1390 نظرات (0)

پرسش

قرآن می گوید: آفرینش آسمان ها و زمین چند روز طول کشید؟ پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید (56) سورة الأعراف پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش آفرید (3) سوره یونس همان (خدایى) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز آفرید(59) سورة الفرقان او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید(7) سورة هود آیات فوق صراحتا گویای آن است که خداوند آسمان ها و زمین را در شش روز خلق فرمود. اما مطابق آیات زیر:
-بگو آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و براى او همانندهایى قرارمى‏دهید؟! (9)سورة فصلت او در زمین کوه‏هاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و مواد غذایى آن را مقدر فرمود، - اینها همه در چهار روز بود- درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! (10)سورة فصلت سپس به آفرینش آسمان پرداخت، ... در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید... (11و 12 ) سورة فصلت خوب حالا به محاسبه بپردازیم: 2 روز (برای آفرینش زمین) + 4 روز( برای آفرینش برکات) + 2 روز (برای آفرینش آسمان ها) = 8 روز ، و نه 6 روز نتیجه: 6 = 8 ؟! مشکل از کجاست؟ از معجزه محمّدبن عبدالله یا از ریاضیات؟

پاسخ اجمالی

خداوند درباره رزق و روزی، واژه "قدّر" را به کار برده است، در حالی که درباره خلقت آسمان و زمین واژه "خلق" را استفاده کرده است؛ یعنی این چهار روز تقدیر ارزاق است نه خلقت آن. با این بیان شاید اصل اشکال به کلی از بین برود؛ زیرا اشکال جایی است که ایام تقدیر روزی را در ردیف خلقت بیاوریم(همان طور که کاربر انجام داده است)، در غیر این صورت، اشکال از اصل زائل می شود.

 

کنعانی هرندی بازدید : 36 جمعه 18 شهریور 1390 نظرات (0)

شفاعت:

بحثهای مختلفی در اینجاست که اجمالاً به برخی از آن بحثها پرداخته می شود.

ب۱) شفاعت چیست؟

نکته اوّل: شفاعت از شَفع یعنی جفت، در واقع مثل اینکه شخصی شفاعت کننده با شفاعت شونده در برداشتن ناقص جفت می شوند. مثل اینکه زید بتنهایی نمیتوانست معامله کند با عمر شریک شد تا اینکه جبران خسارتهای گذشته خود را بکند.

نکته دوّم: شفاعت در جلب منفعت و خیر و دفع ضرر و شرّ است البته خیر دو گونه اند:

۱- اسباب طبیعی آن خیر را میطلبد مانند تشنگی، گرسنگی اینجا علل طبیعی آن را بسمت آب و غذا می کشاند.

۲- گاهی قوانین عمومی یا خصوصی جامعه، خیر و ضرر را طلب می کند در این صورت شفیع مطرح است. مثل اینکه عبد در برابر اوامر مولی سرپیجی کرده و مشمول مجازات خداوند است شفیع می خواهد تا این عقاب را از او دفع کند. و یا اینکه میخواهد بخیر و کمال معنوی برسد ولی اسباب اجتماعی او را نمی رساند کسی را میخواهد که او را بآن خیر برساند؟ او را شفیع می گویند. پس شفاعت متمم سبب است یعنی اراده شخصی، و راهنمائی شفیع اما کسی که نمیخواهد، شفاعت برای او معنی ندارد.

 

نکته سوّم: سؤال: آیا شفیع با شفاعت خود تاثیر در اراده خداوند می گذارد؟

ج: خیر؛ شفیع از خداوند درخواست نمی کند که از مقام خداوندیت و عبودیّت بنده ات دست بردار یا اینکه از حکم و تکلیف خود صرفنظر کن و یا قانون مجازات خود را چشم پوشی کن بلکه به یکی از جهات زیر متوسل می شود:

۱) اوصافی که مستوجب عفو و اغماض است مانند برزگی و کَرَم و بخشش و شرافت او.

۲) اوصاف ترحم

۳) عوامل آمرزش در حق بنده مانند ذلّت و فقر و کوچکی و پریشان حالی. پس شفیع می گوید « خدایا از این

بنده در گذر » چون تو مهربانی و کریمی نه از عقاب او سودی می بری و نه گذشت از گناه این بنده ضرری به تو می رساند.

نکته چهارم: س: آیا شفاعت نیاز به اسباب دارد؟

ج: بله، سبب دو چیز است: اوّل: اسبابی که به خداوند منتهی می شود و تکوینی است مانند خلقت که بدون اسباب نخواهد بود مانند رحمت، آفرینش، احیاء و رزق. شاهد: « له ما فی السموات و الارض فی سته ایام ثم استوی علی العرش یدبر الامور ما من شفیع الامن بعد اذنه » شفاعتی که در این آیات ذکر شده در مورد تدبیر خلقت اوست و این همان شفاعت تکوینی است یعنی وساطت اسباب در میان او مخلوقاتش در تنظیم وجود و بقاء آنهاست.

دوّم:ججنبه ی تشریع: مانند شفاعت ائمه و صالحان، محبان ائمه، علماء، شهداء. « و لاتنفع الشفاعة الا لمن اذن له »

سبأ/ ۲۳ ، « و لایشفعون الا لمن ارتضی » انبیاء/۲۸، « فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات » فرقان/۷۰ خداوند می تواند بر اثر شفاعت عملی را بعمل دیگر تبدیل کند.

س: آیا برای همگان شفاعت خواهد بود؟

ج: خیر. چون شفاعت شفیع جبران نقص و کمبودی است هر نقصی و کمبودی را نمیشود جبران کرد آن نقص را میشود تدارک بخشید که لیاقت برای تدارک داشته باشد فرد عوام را نمیتوان جفت عالم قرار داد چون جفت باید با جفت دیگر هم سنخ باشد بعنوان مثال: بیماری که محتاج به تزریق خون است باید خون ثبت را در مثبت و منفی را در منفی تزریق کنند اگر خون بیمار مثبت بود و خون مثبتی پیدا نشد نمیتوانند خون منفی را بآن تزریق کنید چون قابل جفت با او نیست. کسی که اوباش وارازل است و لا ابالی در مذهب است چگونه شفیع او را شفاعت کند.

حدیث: قال النبی صلی الله علیه و آله: « انما شفاعتی لاهل الکبائر من امّتی » آنگاه سؤال شد کسی که گناهان کبیره

انجام میدهد مورد مرض خداوند نیست. حضرت کاظم علیه السلام فرمودند: مؤمن اگر گناه کبیره کند پشیمان     می شود آن وقت، او را شفاعت می کنیم و الا بخشیده نخواهد شد و اگر بخواهد اصرار بر گناه کبیره کند         « المیزان ص۱۸۱ ج ۱ ».

نکته پنجم: تفاوت شفاعت در میان عرف و شفاعت خداوند

تفاوت بسیاری است: ۱- در دنیا لازم نیست شفیع برای اقدام شفاعت از فرمانروا اجازه بگیرد ولی در قیامت باید از خدا اجازه گرفت. « من ذالذی ویشفع عنده الا باذنه » آیة الکرسی ، « و لاتنفع الشفاعة عنده الا لمن اذن له » سوره ی ۲۳:۳۴٫

۲- گناهکاران در دنیا به جرمی داشته باشند از جرمهای بسیار دردناگ مانند: قتل ممکن است مورد شفاعت قرارگیرند ولی در قیامت کسانی میتوانند مورد شفاعت شوند که مورد مرضیّ خداوند باشد. « و لایشفعون الا لمن ارتضی » سوره ی ۲۱: ۲۸ .

۳- در دنیا ممکن است بر خلاف حقی شفیع شوند و شفاعت او پذیرفته بشود ولی در قیامت چون مشفوع عنده خداوند است و وسائط شفاعت افراد معصوم و صالحند حقی ضایع نخواهد شد. « ما یبدّل القول لدیّ و ما انا بضلامٍ للعبید ». سوره ۵۰: ۳۰ .

س: آیا مشرکین شفاعت می شوند؟

ج: از بند دوّم فهمیده شد که مشرکین شفاعت نمیشوند « انّ الله لایغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن

یشاء ». و لذا این خیالهای باطلی که مشرکین بسر دارند با این آیه باطل می شوند هیچگاه افرادی نمیتوانند آنان را شفاعت کنند.

ب ۲) انواع شفاعت:

چهار نوع شفاعت داریم:

۱) شفاعت در نظام آفرینش: یعنی شفاعت تکوینی. آفرینش بدون علل و اسبابی نخواهد بود مانند: اینکه آب را به گیاه می دهید و رشد آن در اثر تابش آفتاب است درباره ی این سلسله از وسائل شفیع اطلاق شده این شفیع به معنای شفاعت در روز قیامت نیست مانند: آیه قرآن: « الذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام ثم استوی علی العرش یدبّر الامر ما من شفیع الآمن بعد اذنه » یونس/۳

دو قرینه در این آیه وجود دارد بر شفاعت تکوینی: ۱- ما من شفیع دنباله ی یدبّر الامر آمده است تدبیر امور

آفرینش و آنگاه شفاعت در حقیقت اشاره است باینکه تمام علل و اسباب طبیعی دنیا باذن اوست. کسی با او شریک نیستند. ۲- خلقت زمین و آسمان ها و گسترش تسلط خدا بر عرش قرینه دوّمی است.

۲) شفاعت به معنای رهبری

در قیامت ابعاد معنوی انسان ظاهر میشود اگر هادی من امام بود آن هادی در قیامت مرا رهبری می کند و اگر هادی من قرآن بود نیز در قیامت مرا رهبری می کند بدلیل این حدیث « فاذاالتسبت علیکم الفتن لقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع و عامل مصدق ». از حضرت رسول اکرم، « اصول کافی:ج۲، ص۵۹۹ »

۳) شفاعت در آمرزش و مغفرت.

اصولاً مغفرت الهی بر روی نظامی است یکی از نظامهایش این است که شفاعت کنند، تا بیامرزد.

۴) شفاعت در معنای گواهی براعمال

مرحوم علامه با پاره ای از روایات ثابت کرده که ثواب در قیامت بشر داده میشود زمانیکه شاهدان گواهی دهند مانند: پیشوایان معصوم علیه السلام ، « و کذلک جعلناکم امة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً » بقره/۱۴۳٫

« و لایملک الذین یدعون من دونه الشفاعة الا من شهد بالحق ».

آنچه که مراد به این چهار نوع تعلق می گیرد قسم چهارم است؛ چون قسم اوّل تکوینی است و قسم دوّمی مورد اشکال است؛ چون بعضی از محققین ظرف آنرا در دنیا می دانند مانند: استاد جعفر سبحانی و ما از روی تجسّم اعمال ثابت کرده ایم که ظرف او ممکن است در قیامت باشد. و صورت چهارم در موضوع شهادت و گواهان روز قیامت چه کسانی اند؟ بحث خواهد شد.

پس شفاعت در آمرزش آنست که رحمت خداوند از طریق اولیاء الهی که حاملان فیض و وسائط رحمت اند به

افراد گنهکار که لیاقت برای آمرزش را دارند برسد.

س: چگونه وساطت اولیاء الهی پرونده اعمال یک فرد گنهکاری را تغییر می دهد؟

ج: از چند جهت:

۱- رحمت واسعه خداوند، آیات و روایات فراوانی در این زمینه داریم هنگامی که حاملان عرش الهی درباره افراد با ایمان طلب استغفار می کنند درخواست مغفرت خدا را نسبت به آنان چنین بیان می کنند.

« ربّنا وسعت کلّ شیء رحمة و علماً فاغفر للذین تابوا و اتّبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم ». غافر/۷-۴۰ ، « انّ ربک واسع المغفرة » نجم/۳۲-۵۳ ، و ما قبلاً اشاره کردیم که شفیع با متوسل شدن به رحمت خداوند برای این بنده شفاعت میطلبد.

۲- فیاضیت خداوند: فیض خداوند نسبت به خلقت با تمام علل و عوامل تعلّق گرفت و این خلقت بدون نظام نخواهد بود. مثلاً: اراده خداوند تعلق گرفت که هدایت از طریق پیامبران و جانشینان آنان باشد چون نظام اجتماعی تقاضای چنین رهبرانی را دارد. همین فیض میتواند تعلق بگیرد به مغفرت و درجات الهی در روز قیامت از راه شفاعت معلول باشد و لذا خداوند می فرماید: « فاولئک یبدّل الله سیئاتهم حسنات » فرقان/۷۰ ، خداوند میتواند گناه را تبدیل به حسنات کند. پس کسی در اراده ی خداوند تأثیر نمی کند بلکه فیض اوست که این شفاعت باشد.

و ممکن است عمل موجود را معدوم سازد. « و قدمنا ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثوراً ». فرقان /۲۵-۲۳ ما با توجه به اعمال کفار آن ها را مثل: غبار پراکنده معدوم ساختیم.

« فاحبط اعمالهم »: محمد/۲۸-۴۷ ، اعمال آنها را نابود کرد.

۳- دعای پیامبران مایه ی بخشودگی است.

فرزندان یعقوب وقتی پشیمان می شوند رو به پدر کرده می گویند: « یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انّا کنا خاطئین » یوسف/۹۷-۹۸ ، حضرت یغقوب نیز فرمود: « سوف استغفر لکم ربی انه هوا لغفور الرحیم » پس خداوند وعده ی

قطعی داده است که دعای پیامبران مایه آمرزش گناهان است و علت پذیرفتن دعا همان قرب معنوی به خداوند است.

س: چرا خداوند خودش مسقیماً عفو نمی کند؟

ج: اوّلاً: دلیل آن ترغیب مردم نزدیک شدن به انبیاء و ائمه و شهداء و علماء است اگر کسی روزنه ی امیدی برای او باشد که به فلانی نزدیک بشود سودی می برد حتماً به او وصل می شود و این اتصال موجب می شود

که کمال و ترفیعات در دنیا کسب نماید.

ثانیاً: اگر خداوند مدبر است یکی از تدابیر او در نظام آفرینش جعل قانون شفاعت است او خواسته است در

برابر انسانهای صالح تواضع کنند. و آنان را پدیده ی انسان برتر و مقرب نزد خداوند ببینند.

خلاصه بحث:

شفاعت به معنای جفت تأثیری در اراده ی لایزال الهی نمیشود بلکه در کنار چیزی قرار گرفتن است. مثلاً: نمره ی ۱۲ نزد معلم قبول است محصل نمره ۱۱ گرفت معلم یک نمره را بخاطر شفاعت شخصی که نزد او مقرب بود به او میدهد این یک نمره در کنار آن ۱۱ نمره ترفیع درجات می شود و در حقیقت در کلاس بالاتر راه پیدا      می کند پس در معلم تاثیر نشده چون معلم اگر قبول محصل را میخواهد عدد ۱۲ را برای قبولی تعیین نمی کرد.

مثال دیگر: شخصی به بازار می رود ۵۰ هزار تومان معامله می کند ۴۰ هزار تومان بهمراه دارد، آن را          می پردازد و ۱۰ هزار تومان دیگر را شفیع می آورد این شفیع در مغازه دار تاثیر نکرد.

بلکه بخاطر تقرّبی که داشت به اندازه ده هزار تومان نقص او جبران شد. پس شفاعت جبران نقص می کند نه تاثیر اراده.

مثال سوّم: مرد بخاطر تخلف از قانونی حکم اعدام او صادر می شود دو روز بعد شفیع شفاعت می کند و اعدام او را لغو می کند اراده ی فرمانروا عوض نشد بلکه شفاعت موجب نقص شد. مثلاً: اگر اموال بیت المال را سرقت کرد شفیع آن را پرداخت یا لااقل ضمانت پرداختن او را کرد. دعای پیامبر نقص ما را جبران می کند نه اینست که تاثیر در اراده خداوند بکند.

ب ۳) اشکالات شفاعت:

اشکال اوّل: ایراد سید رشید رضا صاحب تفسیر المنار

« الشفاعة المعروفة عندالناس هی ان یحمل الشافع المشفوع عنده علی فعل او ترک کان اراد غیره حکم به ام لا فلاتتحقق الشفاعة الّا بترک الارادة و فسخها لاجل الشفیع. فأما الحاکم العادل فأنّه لایقبل الشفاعة الّا اذا تغیّر علمه بما کان اراده او حکم به کأن کان اخطاء ثم عرف الصواب و رأی ان المصلحة او العدل فی خلاف ما کان یریده او حکم به و اما الحاکم المستبدالظالم فانه یقبل شفاعة المقربین عنده فی الشیء و هو عالم بانّه ظلم و انّ العدل فی خلافه و لکنّه یفضل مصلحة ارتباطه بالشافع المقرّب منه علی العدالة و کلّ من النوعین محال علی الله تعالی علی حسب علمه و علمه ازلیّ لایتغیّر.

قال: شیخنا فما ورد فی اثبات الشفاعة یکون علی هذا من المتشابهات یقضی مذهب السلف بالتفویض و التسلیم

و انّها مزیة یختص الله بها من یشاء یوم القیمة عبر عنها بهذه العبارة « الشفاعة » و لانحیط بحقیقتها مع تنزیه الله جلّ جلاله عن المعروف فی معنی الشفاعة فی لسان التخاطب العرفی. و اما مذهب الخلف فی التأویل فلنا ان نحمل الشفاعة فیه علی أنّها دعاء سیُجیبه الله تعالی قال بمثل هنا شیخ الاسلام ابن تیمیّه و غیره و لم یعدوه تاویلاً ». تفسیرالمنار ج۱ ص ۳۰۷

ترجمه: شفاعتی در میان عموم مردم معروف است وادارکردن شافع فرمانروا را بر خلاف اراده اش بانجام کاری یا ترک آن صورت پذیرد بآن فرمان داده بود یا نه؟ پس شفاعت محقق نمیشود مگر آنکه فرمانروا بخاطر شفیع از اراده ی خود برگردد.

و اما فرمانروای عادل شفاعت را نمی پذیرد بجز اینکه علم او تغییر کند به آن چیزی که اراده کرده بود و بآن فرمان صادر کرد گویا آن حکم اشتباه بود و آنگاه پی به حق برد و مصلحت و عدالت را بر خلاف اراده ی قبلی خود دید.

و امّا فرمانروای ظالم شفاعت چاکران خود را قبول می کند در حالیکه عالم است بظلم و شفاعت او خلاف عدالت است و لکن بخاطر برتری مصلحتی، و ارتباط با شفیع است که به خلاف عدالت قدم می زند. هر دو نوع از شفاعت در حق خداوند محال است چون علم خداوند ازلی است و تغییر ناپذیر است و اراده ی او بحسب علم اوست.

استاد ما شیخ محمد عبده: آیات و اخبار شفاعت را از قبیل متشابهات دانست علماء گذشته ما بدون چون و چرا  حکم می کردند و اینکه خصوصیتی است مختص به خدا او خودش می خواهد در روز قیامت از این عبارت تعبیر به شفاعت می کند.

و اما روش متأخرین از علماء شفاعت را بر دعا حمل می کنند بعنوان دعا از خداوند استجابت می کند و ابن تیمیّه و بعضی از علماء نیز چنین گفته اند و تاویل برده اند.

پاسخ اشکال اوّل:

جواب اوّل: اشتباه صاحب المنار و استادش شیخ محمد عبده این بود که ابتداءً میان شفاعت عرفی و خدائی تفاوتی قائل نشده و گفته است همان طور که در اراده ی فرمانروای عادل شفیع تأثیر می کند. پس اگر در خدای سبحان تأثیر کند محال است چون علم خداوند ازلی است و تأثیر پذیر نیست پس شفاعت باطل است. غافل از اینکه شفیع در گنهکار تاثیر می کند نه در خداوند.

توضیح: هر علمی عالم و معلوم دارد، قاصد و مقصود دارد، مرید و مراد دارد. و علم صفت نفسانی عالم است آنچه که این صفت تعلق میگیرد به معلوم است معلوم خداوند بنده گنهکار معذّب در قیامت است و علم صفت نفسانی است که عین خداست شفیع در معلوم تأثیر می کند نه در عالم یعنی در کنار گنهکار قرار می گیرد و نقص او را جبران می کند و لذا علی علیه السلام فرمودند: « الشفیع جناح الطّالب »[۱] یعنی شفیع بال گنهکار است همانطوریکه پرواز پرنده بدون بال نمیشود پرواز کند، پس علم و اراده تغییرپذیر نیست بلکه معلوم و مراد تغییر می کند.

دوّم: ( بر فرض تسلیم ) اراده دو گونه است: ۱- استقلالی و جدّی ۲- تبعی و غیری، یک وقت است خدواند میگوید متخلف و نافرمان در روز قیامت به شدّت معاقب می شود این قانون بر اساس اراده جدّی مولی است

« مگر اینکه توبه کند » این استثناء اراده تبعی خداوند است.

چون توبه به تحوّلی در عبد ایجاد می کند مثال: میزنم: خداوند امر به نماز کرد و ما می دانیم نماز بدون طهارت نمیشود  اراده استقلال خداوند به نماز است ولی اراده ی تبعی او به طهارت است، در اینجا شفاعت اراده ی استقلالی خداوند را عوض نکرد بلکه به اراده ی تبعی او سرایت کرد و تحقق بخشید و لذا احادیث بسیاری داریم که بدون ایمان به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام او اعمال شما مورد قبول نیست در حالیکه اصول اعتقاد خداشناسی و نبوت است اما ولایت بعنوان اینکه ناشر مرادات پیامبر است و ما ناچاریم در رسیدن به خداوند و پیامبر تبعیت کنیم از اهل البیت(ع) پس اراده تبعی او اهل بیت اند و لذا اشهد ان علیّاً ولی الله در نماز بقصد اجزاء اذان بگویند بدعت است.

سوّم: تعجب اینجاست که شیخ محمد عبده می پذیرد که شفاعت داخل در دعاست در حالیکه اشکال او در دعا  نیز وارد است چون انسانی که دعا می کند اراده ی خداوند را تغییر می دهد پس چگونه شفاعت را مثل دعا   می دانید. همین که شفاعت را داخل در دعا کردید بهترین دلیل برای ما میشود.

چهارم: آیات شفاعت را متشابهات خواندید. این حرف بنفع ماست چون آیات شفاعت را به محکمات قرآن رجوع می دهیم ما از رهبران( ائمه(ع) ) تفسیر آنرا اخذ می کنیم ما مشکلی نداریم.

اشکال دوّم:

آقای محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۲۱۸ نامه ای بعنوان « شیخ الرکب المغربی » نوشت عین نامه اینست:

« لانه سبحانه تعالی اغنی الأغنیاء عن الشرک و لایقبل من العمل الّا ما کان خالصاً کما قال تعالی « فاعبدالله مخلصاً له الدین »، « الا لله الدین الخالص »، « والذین اتّخذوا من دونه اولیاء ما نعبُدُهم الّا لیقرّبونا الی الله زلفی فاخبر سبحانه انه لایرضی من الدین الّا ما کان خالصاً لوجهه و اخبر انّ المشرکین یدعون الملائکه و الانبیاء و الصالحین لیقربوهم الی الله زلفی و یشفعوا لهم عنده و اخبر انه لایهدی من هو کاذب کفار و قال تعالی « و یعبدون من دون الله ما لا یضرّهم و لاینفعهم و یقولون هؤلاء شفعاؤنا عندالله » الی قوله سبحانه و تعالی عما یشرکون » فاخبر انه من جعل بینه و بین الله وسائط یسألهم الشفاعة فقد عبدهم و اشرک بهم و ذلک انّ الشفاعة کلّها الله» کشف الارتیاب، ص۲۱۷

پاسخ: اوّل: دو لغت در قرآن داریم که مفاد همدیگرند یکی عبادت و دیگر دعوت عبادت غیر خداوند و دعوت غیر خداوند شرک است بعنوان اینکه شایسته عبادت است. و لکن میان دعوت و عبادت فرق است. عبادت منحصر در خداوند است و لایشرک بعباده ربّه احداً. سوره ۱۸/۱۱۰٫

ولی دعوت غیر خداوند همه جا شرک نیست و اساس دعوت منحصر در خدا نیست، بلکه تابع موضوع دعوت است اگر موضوع دعوت شرک نباشد عیبی ندارد مانند: دعوت های عمومی مردم از همدیگر.

« و من یدع مع الله الهاً آخر لابرهان له فانما حسابه عند ربّه انه لایفلح الکافرون » سوره ۲۳/۱۱۷٫

« قل انی نهیت ان اعبد الذین تدعون من دون الله » سوره ۶/۵۶٫

و نیز سوره ی ( ۷۲/۱۸، ۵۲/۶۸، ۱۳/۱۴، ۳۵/۱۳، ۷/۱۹۷)، سخن از دعوت مشرکانه است.

اما دعوت از غیر خدا اگر مشرکانه نباشد مانند آیات زیر:

« قالت ان ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا » سوره ۲۸/۲۵، و نیز س ۲۴/۶۳، س ۳/۱۵۳و ۶۱٫

آقای محمد بن عبدالوهاب کلمه عبادت را برداشته و بجای او دعوت گذاشته بر این اساس تفسیر نادرست کرده، در آیه ی اوّل گفته: « و اخبر ان المشرکین یدعون الملائکة و الانبیاء » الخ.

و در آیه ی دوم گفته: « فاخبرأنّه من جعل بینه و بین الله وسائط » الخ.

ایشان فکر می کرد خواندن غیر خداوند صد در صد عبادت غیر خداست به همین جهت یعبدون را به یدعون تفسیر کرد در حالیکه دعوت غیر خدا بطور کلی شرک نیست این چند سؤال را از اینها باید کرد:

۱) اگر در اثر زلزله سقف ویران شد، و شما زیر آوار ماندید آیا دعوت شما در زیر آوار از استعانت مردمی شرک است؟

۲) اگر روزی در چاهی افتادی نباید فریاد بزنی چون شرک است؟

۳) آیا خواندن مردم شرک است و استعانت از غیر خداوند شرک می شود. پس چرا خداوند فرمود: « استعینوا بالصبر و الصلوة »

۴) آیا کمک خواستن از پزشکان در منظر عبدالوهاب شرک است؟ در حالیکه خودش مراجعه به طبیب می کرد.

۵) آیه « هو الذی ایّدک بنصره و بالمومنین » س ۳/۱۲۶، یا « و ما النصر الامن عندالله العزیز الحکیم » س ۲۹/۲۲ تنافی دارد.

آیه دوّمی نصرت را فقط منحصر بخداوند می داند ولی در آیه ی اوّل اجازه نصرت را بدیگران می دهد.

« و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل »[۲] سوره شوری ۴۲، ۴۱/۳۹٫

عن النبی صلی الله علیه وآله قال: « من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم » کافی ج۲، ص۱۶۲٫

فیض الهی واسطه هست پس چرا واسطه شرک باشد.

 

 


۱- نهج البلاغه: کلمه ۶۳

۲- کسی که بعد از مظلوم شدن یاری می طلبد ایرادی بر او نیست و این حق اوست و دیگران نیز موظفند یاریش کنند.

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    طرح فرستادن صلوات برای سلامتی امام زمان (عج) - انتخاب کنید و صلوات بفرستید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 92
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 10
  • آی پی امروز : 84
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 94
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 108
  • بازدید ماه : 104
  • بازدید سال : 349
  • بازدید کلی : 10,296
  • کدهای اختصاصی
    دعای فرج سوره قرآن

    //Ashoora.ir|Live Beginsپخش زنده حرم وصیت شهدا مهدویت امام زمان (عج) تاریخ روز

    دعای عظم البلا
    ذکر کاشف الکرب
    روزشمار فاطمیه دانشنامه عاشورا
    لینک ثابت مطالب

    بنده دیگری مباش در حالی‌که خداوند تو را آزاد آفرید! چیست؟

    آیا خیانت در امانت نسبت به کفار و خائنان جایز است؟
    فرق خمس با مالیات چیست؟
    سریع الاستجابة ترین دعا جهت رسیدن به حاجت کدام است؟
    تفسیر و معنای کلمه عزم در قرآن چیست؟
    حوض كوثر
    کدام آیات قرانی، روش تفسیر قرآن به قرآن را تأیید می‌کند؟
    سال هجری و میلادی چه تفاوتی دارند؟
    آیا آفرینش آسمان و زمین و ارزاق ، در شش روز است یا هشت روز!؟
    احترام به پدر و مادر
    زکات در کنار نماز، نشانه جامعیت اسلام
    خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابالفضل العباس(ع)
    زندگى نامه و سیره حضرت زینب سلام الله علیها
    خلاصه ای از زندگی نامه پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)
    نوجوان هوشمند
    در تنگنای زندگی
    سیمای سوره حجر
    سیمای سوره ابراهیم
    سیمای سوره یوسف
    آشنایی با علوم قرآنی
    آشنایی با سوره مبارکه نساء
    خلقت و شعور حیوانات
    آشنایی با سوره مائده
    شناخت قرآن کریم
    قرآن کتاب جهان داری
    تغذیه در اسلام
    دلائل عدم تحریف قرآن کریم
    اعجاز در قرآن کریم
    نگاهی به سوره ی حمد
    شفاعت ؛ مقاله ای از حضرت آیت الله احدی
    معانی مختلف قرآن از لحاظ لغت
    قرآن، اعجاز جهانی و جاویدان اسلام
    آشنایی با سوره مبارکه آل عمران
    نگاهی به بزرگ ترین سوره قرآن بقره
    نگاه به قرآن کریم باعث افزایش دید چشم می شود . . .
    خدایا
    دانستنی های قرآن
    ستايش بيكران
    گفتارهای رهبری درباره حضرت ام البنین سلام الله علیها
    تاريخ و مكان تولد حضرت زهرا (س)
    روز مادر
    چهل منقبت حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام)
    نماز، از بين برنده گناهان
    خدا مرا به واسطه ى همان يك نماز بخشيد
    ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا عليها السلام
    گريه بر فراق پدر يا بر ظلم دشمن ؟
    داستانی در مورد فدك
    زهد فاطمه (س)
    تابوت جالب و نیك
    "علم بهتر است یا ثروت؟" و پاسخ حضرت علی(ع)