برای هر انسان مسلمانی شناختن قرآن یک وظیفه ی واجب دینی است تا با قانون اساسی آئین خود آشنا گردد و از این منبع آسمانی نور و حرارت معنوی، بهره مند گردد و اصول فکری صحیح و اخلاق پسندیده و اعمال نورانی فردی و اجتماعی و خلاصه راه و رسم ظاهری و باطنی زندگی را از مکتبش بیاموزد. خداوند می فرماید: « پس ایمان بیاورید به خدا و رسولش و نوری که نازل کردیم. »[۱]
اقسام شناخت قرآن
قرآن را چگونه می توان شناخت و از چه راهی باید به این مقصود رسید؟
در پاسخ بایستی دید اگر مقصود این باشد که انتساب این کتاب به انشاء کننده آن، تا چه اندازه مقرون به یقین است، در این صورت این نحوه ی شناخت را، ( شناخت سندی یا انتسابی ) نامید.
اگر غرض دانستن محتوای این کتاب و نوع مطالب آن است، در این صورت این عمل ( شناخت تحلیلی ) نام دارد. و اگر نظر تحقیق این مسئله باشد که افکار عرضه شده در قرآن، ابتکاری است یا اقتباسی و تقلیدی، در این صورت ( شناخت ریشه ای ) است.[۲]
اینک هر کدام از این سه طریق را به اختصار توضیح می دهیم:
الف: شناخت سندی یا انتسابی :
در اینکه قرآن همان کتابی است که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله آورده و آنرا معجزه خود معرفی کرده، شکی نیست و هیچ دانشمندی از مسلمان و غیر مسلمان مدعی آن نیست که غیر از نسخه ی موجود قرآن نسخه ی دیگری نیز وجود دارد.
قرآن در طی بیست و سه سال به تدریج نازل شده و در حافظه نیرومند عرب، که کتابی به جز آن نمی شناختند ضبط گردیده است مسلمانان از طرفی روی وظیفه مقدس دینی و از طرف دیگر در اثر کشش و جاذبه ی شگفت انگیز آیات قرآنی، در ثبت و ضبط آن به قدری دقت و عنایت به خرج دادند که از روز نزول قرآن تا امروز، هیچگونه اختلافی در آیات و کلمات آن پیش نیامده است.
ب: شناخت تحلیلی: در این مرحله باید دید که جهان بینی قرآن چگونه است، درباره بود و نبود چه نظری دارد و کدام ایدئولوژی را ارائه می دهد؟
علامه طباطبایی(ره) می نویسد: « همین قرآن حاضری که در دست ماست با بیان شیوا و رسای خود یک دوره جهان بینی کامل را که مطابق دقیق ترین براهین عقلی است و تکیه گاه مهمترین زندگی سعادتمندانه بشر می باشد، روشن می سازد و با کمال خیراندیشی و عاقبت بینی مردم را به سوی ایمان به آن دعوت می کند و اما راجع به بیان همه نیازمندی های زندگی انسان، قرآن مجید با واقع بینی خود، توحید خدای جهان را اساس
اصلی خود قرار داده، همه معارف اعتقادی را از آن نتیجه می گیرد و در این مرحله از کوچکترین نکته ای فروگذار و غفلت نگرده است.
پس از آن اخلاق فاضله انسانی را از این جمله نتیجه گرفته به روشن ساختن آنها می پردازد.
پس از آن به مرحله اعمال و افعال فردی و اجتماعی انسان پرداخته طبق آنچه فطرت و آفرینش انسان نشان می دهد، کلیات وظایف انسانی را بیان می کند و جزئیات و خصوصیات آنها را به سنّت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله احاطه می دهد و از مجموع کتاب و سنّت دین وسیع اسلام، با آن وسعت حیرت انگیز خودش بدست می آید دینی که به همه ی دقایق و جهات فردی و اجتماعی زندگی انسان، برای همه و برای همیشه رسیدگی نموده، حکم مثبت صادر می کند بی آنکه کمترین تضاد و تدافعی در میان اجزاء و مواد آن پیش آید.[۳]
خدای قرآن، یکتا و بی مانند و صفاتش عین ذاتش می باشد او مستجمع جمیع صفات کمالیه و منزّه از تمام صفات نقص است و تمام ذرّات او را تسبیح می گویند.[۴]
جهان در نظر قرآن برای هدفی آفریده شده و پوچ و بیهوده و عبث نیست[۵] و پیوسته از نوامیس لایتغیری تبعیت می کند و قانون علت و معلول در همه جای طبیعت ساری و جاری است. این نظم حیرت انگیزی که در اثر تقدیر الهی در کاینات پدید آمده است، و از اتم تا ستاره و از کوچکترین ذرّات تا بزرگترین اجرام آسمانی به چشم می خورد.[۶]
قرآن انسان را عزیز می شمارد و او را مختار و انتخاب گر می شناسد، تا آنجا که انسان قدرت عصیان نیز دارد.[۷] در عین حالی که فرد را اصیل می داند، برای جامعه نیز وجود، موت، حیات، ترقی، انحطاط و اجلی قائلی است.[۸] که همه دارای قوانینی هستند که با استفاده از آن، هر جامعه ای می تواند پیشرفت کند.
قرآن خود را سخن خدا معرفی می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله فقط حامل و واسطه ی تبلیغ آن است این پیام از جانب خدا بوسیله جبرئیل یا روح القدس به قلب مقدّس آن حضرت نازل شده است. هدف از نزول این است که مردم از تاریکی ها و ظلمات جهل و شرک، فساد، خود پرستی، ظلم و افراط و تفریط نجات یافته و در روشنائی آن به صراط مستقیم الهی راه یابند.[۹] [۱۰]
۱- سوره تغابن، آیه ۸
۲- شناخت قرآن، استاد مطهری، ص ۱۱
۳- قرآن در اسلام، ص۱۹۸- دارالکتب الاسلامیه تهران
۴- اسراء، آیه ۴۴- ( و ان من شیء الا یسبح بحمده …. )
۵- ( افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون ) مومنون/۱۱۵
۶- ملک/۳
۷- سوره دهر ( انسان ) آیه ۳
۸- اعراف/۳۴
۹- ابراهیم/۱
۱۰- آشنایی با قرآن- جمعی از نویسندگان، ص۱۳