loading...
قرآن و عترت
کنعانی هرندی بازدید : 31 پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
پرسش
مقصود از برخی روایات که می‌گویند گناهانی؛ مانند دروغ گفتن، غیبت، و ... روزه را باطل می‌کند، چیست؟

پاسخ اجمالی
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: یکی از چیزهایی که روزه را از بین می‌برد، دروغ است؛ اما مقصود از این دسته روایات اثر معنوی و باطنی روزه است که چنین گناهانی این اثر را به حداقل رسانده و یا آن‌را از بین می‌برد؛ چون روزه دارای درجاتی است.
بر این اساس، انجام چنین گناهانی به بطلان فقهی روزه نخواهد انجامید؛ یعنی این‌گونه نیست که روزه دروغ‌گو باطل شده و باید قضای آن‌را به جا آورد و یا کفاره داد. مگر دروغ بستن بر خدا، پیامبر و جانشینان پیامبر که در این صورت روزه را باطل می‌کند.
کنعانی هرندی بازدید : 16 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

معرفت و شناخت كامل شخصيت والاي اميرالمؤمنين علي (ع) و جايگاه او در جهان هستي در حد بشر نيست چه رسول اكرم (ص) خطاب به مولا مي فرمايد :

يا علي لا يعرفك الاّّّ الله و انا

اي علي! تو را هيچكس نشناخت جز خدا و من

درابتداي خلقت، معمار آفرينش، زمين و خورشيد و ماه و بر و بحر اعلام كرد كه آفرينش شما، آفرينش همه چيز، به طفيل محبت پنج نور مقدس است.

يا ملائكتي و سكان سماواتي اعلموا اني ما خلقت سماء مبنيه و لا ارضا محديه و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئه

و لا فلكا يدور و لا بحرا يجري و لا فلكا يسري الا في محبه هؤلاء الخمسه.

 

آفرينش بر محبت اينان رقم خورد و عرصه هستي به حب ولايت آنان از عدم شكل گرفت. اگر علي (ع) نبود، آفرينش به تكوينش نمي ارزيد . نوروجود علي (ع) ، مصباح پايگاه آفرينش شد وهستي اول با وجود او شكل گرفت. هدفنامه وجود را نيز به وجود او پيوند زدند.

لو لا كلما خلقت الا فلاك و لو لا علي لما خلقتك...

در زيارتنامه مولي در روز غدير علي (ع) را ندا مي دهيم :

السلامٌَُُُ عليكُُ ايها النبأ العظيم، الذي هم فيه مختلفون

سلام برتو اي خبر بزرگ عالم! خبر بزرگ هستي. پس علي (ع) راز بزرگ خلقت است! اما در او اختلاف كردند. اين بود كه اول مظلوم عالم هم علي″ نام گرفت.

روزي پيامبر اكرم (ص) در جمع صحابه بودند و جبرئيل، ملك مقرب الهي هم به شكل انساني در آن جمع حاضر بود. پيامبر به جبرائيل رو كردند و با اشاره به اميرالمؤمنين علي (ع) فرمودند: آيا او را مي شناسي؟ عرض كرد: چگونه او را نشناسم كه او در عرش مرا معلم بود و شيوه عبوديت الهي را به من تعليم فرمود. تو به آدم وقتي كه از بهشت قرب رانده شد و به زمين فراق هبوط كرد، با ذكر نام علي (ع) و اهل بيت او به درگاه الهي پذيرفته شد. نوح نام او را بر كشتي خويش حك كردو لنگرگاه كشتي اش را مسجد كوفه قرار داد. خداوند در شب معراج با حبيب خويش با صوت علي (ع) سخن گفت. قرآن كريم، علي (ع) را به منزله نقش پيامبر دانست.

فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم (آل عمران 61)

پيامبر فرمودند: من و علي از يك درختيم (انا و علي من ش جره واحده) و باز فرموده:   (انت مني بمنزله هارون من موسي) و نيز: (انا مدينه العلم و علي بابها) همانا من شهر علمم و علي در آن است. و خطاب به مولي فرمود: (انت اخي و وصيي و وارثي) تو برادر من و وصي و وارث مني. در فرازي از دعاي ندبه  پيامبر خطاب به علي مي فرمايد (لو لا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي) اي علي اگر تو نبودي مردم پس از من مؤمنان را نمي شناختند.

در زيارت مطلقه مي خوانيم ((السالم علي ميزان الاعمال)) علي ميزان و معيار اعمال است. امام صادق (ع) در زيارت جدش عرضه مي دارد درود بر تقسيم كننده بهشت و جهنم، درود بر نعمت الهي بر نيكان :

((السلام علي قسيم الجنه و النار السلام علي نعمه الله علي الابرار))

 

کنعانی هرندی بازدید : 62 جمعه 12 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
پرسش
بنده دیگری مباش در حالی‌که خداوند تو را آزاد آفرید، یعنی چه؟

پاسخ اجمالی
1. آنچه در پرسش مطرح شده، سفارش امام علی(ع) به فرزندش امام مجتبی(ع) است: «وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ‏ اللَّهُ‏ حُرّاً»؛[1] بنده دیگری مباش در حالی‌که خداوند تو را آزاد آفرید.
2. آزادی موضوعی انسانی و به معنای نفی تسلط دیگری بر شخص است. جعل در این‌جا به معنای «خلق» است؛ یعنی آزادی ودیعه‌‌ای است الهی که هنگام خلقت، در وجود و سرشت انسان نهاده شده است. از نظر علی(ع) بنده غیر خدا بودن با آزادی منافات دارد؛ چرا که انسان‌‌ها در انسانیت مشترک‌اند، و عبودیت و بندگی فقط در برابر خدا است.
امام علی(ع) در وصیت‌نامه‌اش به امام حسن مجتبی(ع)، آزادی شخصی را با آزادی تکوینی از سوی خداوند گره می‌‌زند و می‌‌فرماید: بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده است؛ یعنی نفس خویش را از هر زبونی و پستی گرامی دار، هر چند تو را به نعمت‌‌های بی‌‌شمار برساند؛ زیرا هرگز بر آنچه از نفس خویش صرف می‌‌کنی، عوض نخواهی یافت. به بیان دیگر، امام(ع) در صدد بیان این مهم است که خداوند انسان را کریم آفرید و او را گرامی داشت، به او آزادی و اختیار عطا نمود، بر بسیاری از موجودات نظام هستی برتری بخشید. این نفس کریم را نباید در در برابر خواسته‌‌های نفسانی که انسان را وام‌دار دیگران می‌‌کند حقیر نمود؛ یعنی مواظب باش خواهش‌‌های نفسانی تو را وام‌دار دیگران نکند. تا از آن حریت و آزادگی به ذلت و زبونی بیفتی.
نیز آن‌‌حضرت در جایی دیگر فرمود: «إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا»؛[2] پروردگارا! مرا این عزّت بس که بنده تو باشم و این فخرم بس که پروردگارم تو باشی!
در بینش توحیدی علی(ع)، آزادی حقیقی این است که انسان عبد خدا باشد؛ زیرا در سایه این بندگی است که از هر قید و بند ذلّت بار آزاد می‌‌شود.
3. بر اساس برخی از روایات، معنای دیگر این سخن آن است که گفته‌‌های دیگران را بدون تحقیق و کورکورانه قبول نکنید تا مانند بنده‌‌ای برای آنها نباشید. امام باقر(ع) در این باره در تفسیر آیه: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»،[3] می‌فرماید: «وَ اللَّهِ مَا صَلَّوْا لَهُمْ وَ لَا صَامُوا وَ لَکِنْ أَطَاعُوهُمْ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ»؛[4] به خدا سوگند که براى ایشان نماز نگزاردند و روزه نگرفتند، بلکه در معصیت خدا از ایشان اطاعت کردند.
ابو بصیر می‌گوید؛ از امام صادق(ع) در باره همین آیه پرسیدم، فرمود: به خدا که عالمان یهود آن مردم را به پرستش خود نخواندند، و اگر به پرستش خود مى‌‌‏خواندند مردم پذیرا نمى‌‌‏شدند، بلکه آنان حرام را برایشان حلال و حلال را حرام کردند؛ این بود که آن مردم نادانسته‏ آنان را عبادت کردند.[5]
4. البته، گفتنی است که مفهوم این روایات گوش ندادن و بهره نگرفتن از سخنان عالمان دین نیست؛ چرا که عالمان مردم را به خدا و تعالیم الهی می‌خوانند که شنیدن تعالیم الهی عبودیت و بندگی خدا را به دنبال خواهد داشت، نه بندگی غیر خدا را: «مَنْ أَصْغَى‏ إِلَى نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ الشَّیْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّیْطَانَ»؛[6] هر کس گوش فرا دهد به حرف‌های سخنوری در حقیقت او را بندگی کرده است. اگر ناطق از خداوند می‌گوید، شنونده خدا را بندگی کرده و اگر از شیطان می‌گوید شیطان را بندگی نموده است.
کنعانی هرندی بازدید : 47 سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

ولادت

حضرت زینب كبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده، و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.

نام، لقب و كنیه آن حضرت: نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و ...

 

پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها مىباشد.

همسر گرامى آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. در كتاب اعلام الورى براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نامهاى على، عون، و جعفر و یك دختر به نام ام كلثوم ذكر شده است.

فرزندان حضرت زينب (س)

 سبط بن جوزى درتذكرة الخواص گويد: عبدالله بن جعفر را فرزندان متعدد بوده است . از آن جمله ، على و عون الاكبر و محمد و عباس و ام كلثوم مى باشند كه مادر آنان حضرت زينب (س) بوده است .

پرستارى مادر

 روزهايى بر حضرت فاطمه زهرا (س) گذشت كه بر اساس دردهاى فراوان از جمله : شكسته شدن پهلو، ورم بازو، صورت سيلى خورده و سقط جنين ، حدود90 روز بسترى بود. ناگفته پيداست كه چنين بيمارى نياز به پرستار دارد، لذا حضرت زينب در سن 5 سالگى از مادر پذيرايى و پرستارى مى كرد و متاءسفانه طولى نكشيد كه به فراق مادر مبتلا گرديد.

 

القاب حضرت زينب (س)

 عالمه غير معلمه : داناى نياموخته فهمة غير مفهمه : فهميده بى آموزگار كعبة الرزايا: قبله رنجها.

نائبة الزهراء: جانشين و نماينده حضرت زهرا (س) نائبة الحسين : جانشين و نماينده حضرت حسين (ع) مليكة الدنيا: ملكه جان ، شهبانوى گيتى

عقيلة النساء: خردمند بانوان .

عديلة الخامس من اهل الكساء: همتاى پنجمين نفر از اهل كساء.

شريكة الشهيد: انباز شهيد.

كفيلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.

ناموس رواق العظمه : ناموس حريم عظمت و كبريايى .

سية العقائل : بانوى بانوان خردمند.

سر ابيها: راز پدرش على (ع)

سلالة الولاية : فشرده و خلاصه و چكيده ولايت .و ليدة الفصاحة : زاده شيوا سخنى .

شقيقة الحسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن (ع).

عقيلى خدر الرسالة : خردمند پرده نشينان رسالت .

رضيعة ثدى الولاية : كسى كه از پستان ولايت شير خورده .

بليغة : سخنور رسا.

فصيحة : سخنور گويا.

صديقة الصغرى : راستگوى كوچك (در مقابل صديقه كبرى ).

الموثقة : بانوى مورد اطمينان .

عقيلة الطالبين : بانوى خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بين طالبيان ).

الفاضلة : بانوى با فضيلت .

الكاملة : بانوى تام و كامل .

عابدة آل على : پارساى خاندان على

عقلية الوحى : بانوى خردمند وحى

شمسة قلادة الجلالة : خورشيد منظومه بزرگوارى و شكوه .

نجمة سماء النبالة : ستاره آسمان شرف و كرامت .

المعصومة الصغرى : پاك و مطهره كوچك .

قرينة النوائب : همدم و همراه ناگوارى ها.

محبوبة المصطفى : مورد محبت و محبوب حضرت رسول (ص).

قرة عين المرتضى : نور چشم حضرت على (ع).

صابرة محتسبة : پايدارى كننده به حساب خداوند براى خداوند.

عقيلة النبوة : بانوى خردمند پيامبرى .

ربة خدر القدس : پرونده پرده نشينان پاكى و تقديس .

قبلة البرايا: كعبه آفريدگان .

رضيعة الوحى : كسى كه از پستان وحى شير مكيده است .

باب حطة الخطايا: دروازه آمرزش گناهان .

حفرة على و فاطمه : مركز جمع آورى دوستى و محبت على (ع) و فاطمه (س).

ربيعة الفضل : پيش زاده فضيلت و برترى .

بطلة كربلاء: قهرمان كربلا.

عظيمة بلواها: بانويى كه امتحانش بس بزرگ بود.

عقلية القريش : بانوى خردمند از قريش .

الباكية : بانوى گريان .

سليلة الزهراء: چكيده و خلاصه حضرت زهرا (س).

امنية الله : امانت دار الهى .

آية من آيات الله : نشانى از نشانه هاى خداوند.

مظلومة و حيدة : ستمديده بى كس .

کنعانی هرندی بازدید : 25 سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
مقدمه

زندگي حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته است ؛ با اينهمه ، روايات بي‌شمار موجود در بيشتر جزئيات همداستان نيستند و به ويژه آگاهيهاي ما در باب زندگي آن بزرگوار ، پيش از بعثت ، به تفصيل شرح سيرة ايشان پس از بعثت نيست . به هر حال ، آنچه از مطالعه و بررسي زندگي وي در طول 63 سال در ذهن نقش مي‌بندد، بازتابي از تصوير ظهور پيامبري الهي و سرگذشت شخصيتي است كه با پشت سر نهادن دشواريهاي بسيار ، بي‌هيچ خستگي و نااميدي به اصلاح جامعه ، دست زد و توانست جزيره العرب را متحد كند و آمادة گستردن اسلام در بيرون از مرزهاي عربستان شود و از آن مهم تر ديانتي را بنياد نهد كه اينك يكي از مهم‌ترين اديان جهان به شمار مي‌رود .

از تولد تا بعثت

تولد حضرت محمد ( ص) بنابر بسياري از روايات در 17 ربيع الاول عام‌الفيل ( 570 م ) ، يا به روايتي 12 همان ماه در تقويم عربي روي داد . پدر پيامبر‌(ص)‌، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبيلة بزرگ قريش بودند ؛ قبيله‌اي كه بزرگان آن از نفوذ فراواني در مكه برخوردار بودند و بيشتر به بازرگاني اشتغال داشتند . عبدالله ، پدر پيامبر (ص) اندكي پيش از تولد فرزندش براي تجارت با كارواني به شام رفت و در بازگشت بيمار شد و درگذشت . بنابر رسمي كه در مكه رايج بود ، محمد (ص) را به زني به نام حليمه سپردند تا در فضاي ساده و پاك باديه پرورش يابد . وي 6 ساله بود كه همراه مادر براي ديدار خويشان به يثرب ( مدينه ) رفت‌، اما آمنه نيز در بازگشت ، بيمار شد و درگذشت و او را در ابواء ـ نزديك مدينه ـ به خاك سپردند. محمد ( ص) از اين پس در كنف حمايت جدش عبدالمطلب قرار گرفت ، اما او نيز در 8سالگي وي درگذشت و سرپرستي محمد ( ص) بر عهدة عمويش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستي برادرزاده اش كوششي بليغ مي كرد . در سفري تجارتي به شام او را با خود همراه برد و هم در اين سفر ، راهبي بَحيرا نام ، نشانه هاي پيامبري را در او يافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت. از وقايع مهم پيش از ازدواج پيامبر ( ص ) ، شركت در پيماني به نام « حلف الفضول » است كه در آن جمعي از مكيان تعهد كردند « از هر مظلومي حمايت كنند و حق او را بستانند » . پيماني كه پيامبر (ص) بعدها نيز آن را مي‌ستود و مي‌فرمود اگر بار ديگر او را به چنان پيماني باز خوانند ، به آن مي‌پيوندد.

شهرت محمد (ص) به راستگويي و درستكاري چنان زبانزد همگان شده بود كه « امين » لقب گرفت و همين صداقت و درستي توجه خديجه دختر خويلد را جلب كرد و او را با سرماية خويش براي تجارت به شام فرستاد ؛ سپس چنان شيفتة درستكاري « محمد امين‌» شد كه خود براي ازدواج با وي گام پيش نهاد ، در حالي كه بنابر مشهور ، دست‌كم 15 سالي از او بزرگ‌تر بود . خديجه براي محمد ( ص ) همسري فداكار بود و تا زماني كه حيات داشت ، پيامبر همسر ديگري برنگزيد . او براي پيامبر ( ص ) فرزنداني آورد كه پسران همگي در كودكي در گذشتند و در ميان دختران ، از همه نامدارتر ، حضرت فاطمه‌( ع) است . از جزئيات اين دوره از زندگي پيامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهي چنداني در دست نيست ؛ جز آنكه مي دانيم نزد مردمان به عنوان فردي اهل تأمل و تفكر شناخته شده ، و از خوي و رفتارهاي ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود . از آداب و رسوم زشت آنان چشمگيرتر از همه بت پرستي بود و پيامبر (ص) از آن روي بر مي‌تافت . محمد (ص) اندكي پيش از بعثت ، دير زماني را به تنهايي در غار حرا، در كوهي نزديك مكه به سر مي‌برد و زمان را به خاموشي و انديشه مي‌گذرانيد.

از بعثت تا هجرت

گفته‌اند نخستين نشانه‌هاي بعثت پيامبر (ص) به هنگام 40 سالگي او ، رؤياهاي صادقه بوده است، اما آنچه در سيره به عنوان آغاز بعثت شهرت يافته ، شبي در ماه رمضان ، يا ماه رجب است كه فرشتة وحي در غار حرا بر پيامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستين آيات سورة علق را برخواند . بنابر روايات ، پيامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست كه او را هر چه زودتر بپوشانند. گويا براي مدتي در نزول وحي وقفه‌اي ايجاد شد و همين امر پيامبر‌(ص ) را غمناك ساخته بود ، ولي اندكي بعد فرشتة وحي باز آمد و آن حضرت را مامور هدايت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهاي ديني و اخلاقي و پاك گردانيدن خانة خدا از بتان ، و دلهاي آدميان از خدايان دروغين كرد .

پيامبر (ص) دعوت به توحيد را نخست از خانوادة خود آغاز كرد و اول كسي كه به او ايمان آورد ، همسرش خديجه ، و از مردان ، پسر عمويش علي بن ابي طالب ( ع) بود كه در آن هنگام سرپرستي او را پيامبر (ص) بر عهده داشت. در منابع فرق گوناگون اسلامي‌، از برخي ديگر همچون ابوبكر و زيدبن حارثه ، به عنوان نخستين گروندگان به اسلام نام برده اند، اما بايد در نظر داشت كه اين موضوع براي مسلمانان در گرايشهاي مذهبي گوناگون پيوسته افتخاري بود و بعدها به زمينه اي براي منازعات كلامي ميان آنان تبديل شد . هر چند دعوت آغازين بسيار محدود بود ، ولي شمار مسلمانان رو به فزوني داشت و چندي برنيامد كه گروه اسلام آورندگان به اطراف مكه مي‌رفتند و با پيامبر (ص) نماز مي‌گزاردند.

3 سال پس از بعثت، پيامبر(ص) دستور يافت تا همگان را از خاندان قريش گرد آورد و دعوت توحيد را در سطحي گسترده‌تر مطرح سازد . پيامبر (ص) بدين كار دست زد ، اما دعوتش اجابتي چندان نيافت و بر شمار اسلام آورندگان قريش نيفزود. بايد گفت با آنكه اشراف مكه دعوت جديد را كه بر وحدانيت خدا و برابري انسانها تاكيد بسيار داشت ، بر نمي‌تافتند ، اما فرودستان و بي‌چيزان ، دين جديد را با دل و جان پذيرا بودند و گروه گروه به آن مي گرويدند و برخي از ايشان همچون عمار ياسر و بلال حبشي بعدها از بزرگان صحابه شدند . رفتار قريشيان و به طور كلي مشركان مكه اگر چه نخست با ملايمت و بيشتر با بي‌اعتنايي همراه بود ، ولي چون بدگويي از بتان و از آيين و رسوم پدران آنان فزوني يافت ، قريشيان بر پيامبر ( ص) و مسلمانان سخت گرفتند و خاصه ابوطالب عموي پيامبر ( ص) را كه جداً از او حمايت مي‌كرد ، براي آزار پيامبر (ص) در تنگنا قرار دادند . از يك سو تعرض قريشيان و ديگر قبايل به مسلمانان و شخص پيامبر‌(ص) فزوني مي گرفت و از ديگر سو در صفوف قريشيان نسبت به مخالفت با پيامبر (ص) يا حمايت از او ، دو دستگي پديد آمد .

سختگيري مشركان چندان شد كه پيامبر (ص) عده‌اي از اصحاب را امر كرد تا به حبشه هجرت كنند و به نظر مي‌رسد كه برخي از اصحاب نيز ميان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند . در سال ششم بعثت ، سرانجام قريشيان پيماني نهادند تا از ازدواج يا خريد و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهيزند . آنان پيمان خويش را بر صحيفه‌اي نوشتند و به ديوار كعبه آويختند. از آن سوي ، ابوطالب و كساني ديگر از خاندان او نيز همراه پيامبر‌(ص) و خديجه به دره‌اي مشهور به « شعب » ابوطالب ، پناه بردند و تا جايي كه ممكن بود ، نه كسي به آنجا مي آمد و نه خود از آن بيرون مي شدند . سرانجام ، پس از آنكه خطوط آن صحيفه را موريانه از ميان برده بود ، قريشيان پذيرفتند كه مخالفان را رها كنند و از محاصره ايشان دست بردارند ( سال 10 بعثت ) . بدين سان پيامبر (ص) و خاندان او از تنگنا رهايي يافتند. اندكي پس از خروج پيامبر (ص) از شعب ، دو تن از نزديك‌ترين ياورانش ، خديجه و ابوطالب وفات يافتند.

با وفات ابوطالب ، پيامبر (ص) يكي از جدي‌ترين حاميان خود را از دست داد و مشركان با فرصت به دست آمده بر اذيت و آزار پيامبر (ص) و مسلمانان افزودند ، كوشش پيامبر‌( ص ) براي دعوت ساكنان خارج مكه ، به ويژه طايف ، به جايي نرسيد و او آزرده خاطر و ناآسوده به مكه بازگشت. سرانجام ، توجه پيامبر (ص) به شهر يثرب جلب شد كه شهري مستعد براي دعوت اسلام بود . در آن شهر دو قبيلة اصلي ، يعني اوس و خزرج ، بيشتر اوقات با هم در جنگ و ستيز بودند و از كسي كه ايشان را به آشتي و دوستي دعوت كند ، استقبال مي‌كردند . پيامبر (ص) اتفاقاً 6 تن از خزرجيان را در موسم حج ديد و اسلام را بر ايشان عرضه كرد و آنان چون به شهر خويش بازگشتند ، به تبليغ دعوت پرداختند. سال بعد ، يعني در سال 12 بعثت ، تني چند از اوس و خزرج ، به خدمت پيامبر (ص) آمدند و در عقبه ، دره‌اي در نزديكي مكه ، با آن حضرت بيعت كردند و پيامبر (ص) نماينده اي براي ترويج و تعليم اسلام با آنان همراه كرد . اين بيعت نخستين پاية حكومتي شد كه پيامبر (ص) در يثرب بنياد نهاد . سال بعد نيز شمار بيشتري از يثربيان با پيامبر ( ص) بيعت كردند و گويا در يثرب جز گروه اندكي نمانده بود كه به اسلام در نيامده باشند . گرچه اين مذاكرات پنهاني بود ، ولي قريشيان بدان آگاهي يافتند و پس از شور دربارة رسيدگي به كار پيامبر ( ص) و مسلمانان ، بر آن شدند كه از همة تيره‌هاي قريش كساني گرد آيند و شبانه پيامبر (‌ص) را بكشند تا خون او برگردن كسي نيفتد . پيامبر (ص) كه از اين توطئه آگاه شده بود ، حضرت علي (ع) را بر جاي خويش نهاد و خود به شتاب ، در حالي كه ابوبكر نيز با او همراه شده بود ، به سوي يثرب روان شد.

کنعانی هرندی بازدید : 17 یکشنبه 31 فروردین 1393 نظرات (0)

مادر عزیزم ،وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.

------------------------------------------

تاریخ روز مادر (تاریخ روز زن)

31 فروردین ( بیستم جمادی الثانی ) ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و روز مادر ( روز زن ) بر تمامی مادران عزیز مبارک باد.

بیستم جمادی الثانی هر سال، روزی پر از خاطره و معنویت است؛ خاطراتی شیرین از مادران مهربان،فرزندان با محبت و همسران با وفا ؛ این روز به یُمن ِ زاد روز بانوی نمونه اسلام، فاطمه زهرا ( سلام الله علیها) ، روز مادر نام گرفته است ؛ بانویی كه گل سرسبد تمام بانوان عالم است؛ تنها زنی كه پدرش معصوم ، شوهرش معصوم و خودش نیز معصوم بوده و پیامبر گرامی اسلام (ص) به او لقب " اُم ابیها "  داده است،یعنی زنی كه برای پدرش همچون مادر بود.


زندگی و سیره ی حضرت زهرا( س) به قدری آموزنده و جذاب است كه هر زن آزاده ای در جهان او را چونان قدیسه ای تحسین می كند؛ زنی كه تولدش از دامن خدیجه كبری ، همسر پیامبر گرامی اسلام (ص) و در كانون نخستین خانواده اسلامی با نغمه های آسمانی و تسبیح قدسیان همراه شد و شب میلادش را عرشیان به بانگ تكبیر و تسبیح جشن گرفتند و خداوند لقب كوثر به او عطا كرد؛ زیرا وی سرچشمه ی تمام خوبی های جهان است.


روز زن و روز مادر نام گرفت؛"اگر روزی باید روز زن یا روز مادر باشد،چه روزی والاتر و افتخارآمیزتر از روز ولادت با سعادت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست؛زنی كه افتخار خاندان وحی است و چون خورشیدی بر تارك اسلام عزیز می درخشد."

 


امروز  روز مادر است! روز زن
 مادر! چه کلمه سهل و ممتنعی. چه کلمه مقدسی و چه مفهوم زیبایی! جالب است که زبانهای مختلف برای مفهوم مادر کلماتی در همین حدود دارند. مادر - مامان - مام - ام و... برای گفتن آن لب حالت خاصی می گیرد! اوج احساس و عاطفه! اوج دوستی و محبت.


خدای من! مادر، اسطوره ای مقدس است در زندگی انسان. بزرگ و بلند. شاید نیمی از انسانها مادر شوند اما بازهم مادر بودن و مادری کردن مفهومی مقدس است.

 

از لحاظ جامعه شناسی، مادر نوعی نقش اجتماعی است. نقشی که معلوم نیست اکتسابی است یا ذاتی! فرزند بودن و دختر بودن نوعی نقش اجتماعی است با کارکردها و وظایف اجتماعی خاص خود که ذاتی است و هیچ کس نقشی در آن ندارد. اما شغل هر فرد، نقش اکتسابی اوست.


در این میان معلوم نیست مادر بودن نقش ذاتی است یا اکتسابی. شاید اکتسابی بودنش بچربد، اما شرایط اجتماعی و فیزیولوژیکی هر زنی را به مادر بودن و هر مردی را به پدر بودن می کشاند. نمی دانم به هرحال مادر و مادری به نظر من در حیطه تحلیل های جامعه شناختی نمی گنجد. نمی توانیم آن را تنها به عنوان یک فرد با نقشی خاص در نظر بگیریم.

 


مادر و فرزند رابطه ای متقابل و حیاتی دارند که بدون آن قوام جامعه شک برانگیز است! تجربه نیز نشان داده اقداماتی در مسیر کمونیستی کردن جوامع و دور کردن آنان از خانواده و زندگی خانوادگی، و به سر کار بردن مادران تبعات و نتایج غیر قابل باور و نامطلوبی به دنبال دارد. کیبوتص ها در اسرائیل و شوروی و... که در همین راستا آغاز به کار کردند، همگی طعم شکست را چشیدند.


لذا ما نیز مانند اکثر فرهنگ های دنیا مادر را می ستاییم و او را پاس می داریم. با اینکه در تمام جهان روز دیگری به این عنوان یعنی روز مادرشناخته میشود و گرامی داشته میشود. اما ما ایرانیان و شیعیان به احترام مادری بزرگ و مقدس که البته کمتر میشاسیمش و فقط از درد سینه او مطلعیم نه افکار و عقاید و رفتارش! روز ولادت او راگرامی می داریم، روز ولادت دختر نبی اکرم و همسرعلی مرتضی، مادر حسنین و زینب کبرا، حضرت فاطمه زهرا (س) .

کنعانی هرندی بازدید : 42 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (2)

 


در تاريخ تولد فاطمه عليهاالسلام در بين علماى اسلام اختلاف است. لكين در بين علماى اماميه مشهور است كه آن حضرت در روز جمعه بيستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد يافته است. (1)
مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) در شهر مكه و در خانه خديجه اتفاق افتاد. اين خانه در محله‏اى است كه در گذشته به آن «زقاق العطارين» يعنى كوچه عطارها مى‏گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساكن بود. خانه مباركى كه بارها در آن فرشته وحى بر پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) نازل گرديد. اين خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)
و از آنجا كه محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زيستگاه پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) و مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمين ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از اين رو بارها در طول تاريخ هم‏زمان با تعمير و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام كردند. (3)
كيفيت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)
دوران باردارى حضرت خديجه سلام‏اللَّه‏عليه سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسيد، حضرت خديجه سلام ‏اللَّه‏ عليه براى زنان قريش پيام فرستاد تا بيايند و او را در امر وضع حمل كمك كرد و كارهاى مربوط به اين برهه كه مخصوص زنان است برعهده گيرند.
اما زنان قريش پاسخ دادند كه ما نخواهيم آمد، چرا كه سخن ما را نشنيده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه عليه و آله يتيم ابوطالب، پيمان زناشوئى بستى.خديجه از اين پاسخ رنجيده خاطر گشت، اما در يكى از همين روزها در حالى كه او همچنان در بستر آرميده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود كه بر او وارد شدند. خديجه كه از ديدن آنان در هراس شده بود به تكاپو افتاد اما يكى از زنان او را آرام نمود و گفت:
اى خديجه! اندوهگين و هراسناك مباش، ما از جانب خدا به سويت آمده ‏ايم و خواهران تو هستيم، من ساره همسر ابراهيم خليلم و اين آسيه همسر فرعون است و آن يكى مريم دختر عمران و چهارمين ما صفورا دختر شعيب است. در اين هنگام چهار زن در چهار سوى خديجه سلام ‏اللَّه‏ عليه قرار گرفتند و حضرت خديجه سلام ‏اللَّه‏ عليه حمل خود را بر زمين نهاد و نورى از او ساطع گرديد كه شرق و غرب عالم پرتوافكن شد.
نورى كه به خانه‏ هاى مكه راه يافت و همه را در حيرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابريقى مملو از آب كوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانويى كه در پيش روى خديجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه كه از شير سفيدتر و از عنبر خوشبوتر بود بيرون آورد.

با يكى تن مولود را پوشاند، و ديگرى را مقنعه‏ى او قرار داد آنگاه دست خود را بر لبان كودك نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنين فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسول‏اللَّه سيدالانبياء و ان بعلى سيدالاوصياء و ولدى سادة الاسباط.
آنگاه يكايك بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رويى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوريان بشارت تولد او را به آسمانها بردند.

در آسمان از يمن قدوم او نورى پديدار آمد و ساطع گرديد كه تا آن زمان سماواتيان چنين نورى را رؤيت ننموده بودند. بانوان خديجه را شادباش گفته از ميمنت و مباركى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خديجه با سرورى زايدالوصف كودك را در آغوش كشيد و با دنيايى اميد و آرزو پستان در دهان او گذارد.
1- علماى اماميه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اكثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مى‏دانند.

عبدالرحمن بن جوزى در كتاب تذكره‏ى الخواص ص 306 مى‏نويسد: تاريخ‏نگاران نوشته‏ اند كه فاطمه‏ ى زهرا در سالى متولد شد كه قريش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. يعنى پنج سال قبل از بعثت.
محمد بن يوسف حنفى در كتاب «نظم دررالسمطين» ص 175 مى‏نويسد: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مشغول ساختن كعبه بودند.
طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مى‏كند كه گفت: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مغشول ساختن خانه‏ى كعبه بودند و در آن هنگام پيغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.


2- كامل ابن‏اثير ج 2 ص 40.
3- شفاءالغرام ج 1 ص 272- مراة الحرمين ج 1 ص 189/ 192.

منبع:aviny.com

کنعانی هرندی بازدید : 45 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

نام حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) همانند نام پدر و همسر و فرزندانش، از اسمای خدای تبارک و تعالی مشتق شده است.

1. آفرینش زهرا (علیهاالسّلام) قبل از خلقت دیگران همانند پدر، همسر و فرزندانش بوده است؛
2. آفرینش زهرا (علیهاالسّلام) از نور عظمت حضرت حق تبارک و تعالی است. همان نور واحدی که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و علیّ بن ابی طالب (علیه السّلام) نیز از آن آفریده شده است و مایه ی خلقت یک سوم همان نور بوده است. نوری نهفته در خزانه ی علم خدایی، نور قدس، نور جلال، نور کمال و نور کبریای الهی؛
3. حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) همتای پدر، همسر و فرزندانش سبب آفرینش آسمانها و زمین، بهشت و دوزخ، عرش و کرسی و فرشتگان، انس و جنّ بوده است. وجود مقدّس حضرت زهرا (علیهاالسّلام) یکی از پنج تن است، همان کسی که علّت آفرینش جهان، آدم، آدمیان و ملکوت، زمین ها و آسمان ها، نار و نور، بهشت و دوزخ و سایر مخلوقات جهان به وجود نمی آمدند. اگر حضرت زهرا (علیهاالسّلام) نبود، اثری از آدم (علیه السّلام) و اولاد آدم (علیه السّلام) نبود. اگر او نبود موسی، عیسی، نوح و ابراهیم (علیه السّلام) آفریده نمی شدند؛
4. نام گذاری حضرت زهرا (علیهاالسّلام) از طرف خداوند متعال می باشد، همانند اسم گذاری محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی، حسن و حسین (علیهم السّلام) و همین مطلب دلالت دارد بر اینکه این پنج نفر، در برابر پروردگار از خود هیچ گونه اختیاری ندارند و تمام امورشان حتّی انتخاب نامشان، مربوط به خدای متعالی بوده و به کسی در مورد آنان اجازه ی دخالت داده نشده است؛
5. نام حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) همانند نام پدر، همسر و فرزندانش از اسمای خدای تبارک و تعالی مشتق شده است؛
6. انبیا به حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) و نام های او توسّل کرده اند، همان گونه که به وجود و نام پدر، همسر و فرزندان ایشان توسّل نموده اند. تمسّک به اوست که وسیله ی نجات انبیا، اوصیا و سایر افراد بشر از مشکلات بوده است؛
7. نام حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) هم ردیف پسر، همسر و فرزندانش بر ساق عرش و درهای بهشت نوشته شده است؛
8. وجود شبح حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در راستای عرش الهی و تصویرش در بهشت، هم ردیف اشباح و تصاویر پدر، همسر و فرزندانش است؛
9. هر فرد مسلمان و مؤمنی که با حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) بیعت کرده و به او ایمان آورده و رسالت و اطاعتش را پذیرفته و آن حضرت را پیام آور از جانب خدای خود می داند و پیشوایانش امام علی (علیه السّلام) و اولاد حضرت علی (علیه السّلام) هستند، ناگزیر حضرت زهرا (علیهاالسّلام) رهنما و مرجع او در مشکلاتش همانند پدر، همسر و فرزندانش دستاویز و پناهگاه اوست؛
10. اشتراک حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) با پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و حسنین (علیهم السّلام) در مقام عصمت و طهارت، یکی از مناقب دیگر اوست. او نیز عصمت الله و مورد خطاب «آیه ی تطهیر» می باشد؛
11. آن امانتی که از جانب خدای تعالی بر آسمان ها، زمین و کوه ها عرضه شد و آنها زیر بار آن امانت وزین و مسئولیّت سنگین نرفته و از قبولش امتناع نمودند؛ ولی بشر آن را پذیرا شد، همانا ولایت پنج تن (علیهم السّلام) بوده است و وجود مقدّس حضرت زهرا (علیهاالسّلام) جزو امانت معروضه می باشد؛
12. حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در مقام رکن بودن نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) با پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم سان و همتا بوده است و این منقبت، منحصر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت صدّیقه ی زهرا (علیهاالسّلام) است؛
13. اشتراک حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) با پدر، همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود به «مسجد پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)» و پاک بودنش در هر زمان و در هر حال؛
14. محدّثه بودن حضرت فاطمه (علیهاالسّلام)، به این معنی که فرشتگان با او سخن می گفتند و این مقام از شئون امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و یازده اولاد معصوم اوست و با وجود اینکه حضرت زهرا (علیهاالسّلام) منصب امامت نداشت، هم صحبت ملائکه بوده است.

کنعانی هرندی بازدید : 496 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (0)

بعد از رحلت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و ‌آله ـ عده‎اي انصار در سقيفه بني ساعده جمع شدند تا سعد بن عباده را بر خود امير كنند. وقتي كه اين خبر به گوش ابوبكر رسيد او به شدت ناراحت شد و با عمر به سرعت به سوي سقيفه حركت كردند.[1] اين در حالي بود كه جنازه پيامبر ـ صلّي الله عليه و ‌آله ـ، در اطاق روي زمين بود و علي ـ عليه السّلام ـ مشغول تغسيل پيامبر ـ صلّي الله عليه و ‌آله ـ بود.[2] در همان روز رحلت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و ‌آله ـ، با ابوبكر بيعت نمودند و سپس بر جنازه پيامبر كه توسط اهل بيت غسل و كفن شده بود نماز گزارده و به خاك سپردند.[3]
به ابوبكر خبر رسيد، گروهي از بيعت تخلف كرده و در خانه، علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ جمع شده‎اند، وي، عمر بن خطاب را فرستاد كه آنها را بياورد. عمر به در خانه علي ـ عليه السّلام ـ، آمده و آنها را صدا زد، پس خارج نشدند در اين هنگام عمر دستور داد هيزم بياورند و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن كس كه جان عمر در دست اوست! بايد خارج شويد وگرنه خانه را با اهلش به آتش مي‎كشم.[4]
در اين هنگام عده‎‌اي به خانه علي ـ عليه السّلام ـ حمله ور شده و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه‎اش را به آتش كشيدند و او ـ علي ـ عليه السّلام ـ ـ را به زور از خانه خارج كردند، آنها سيده زنان ـ فاطمه ـ عليها السّلام ـ ـ را پشت درب فشار سختي دادند به حدي كه محسن ـ فرزندش ـ را سقط كرد[5] و سيلي به صورت آن مظلومه زدند.[6]
آري هجوم آنها به خانة زهرا اينگونه بود كه منجر به شهادت حضرت زهرا گرديد.

-------------------------------------
[1] . ابن قتيبه، الامامة و السياسة، بيروت، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثالثه، 1401 هـ، ج 1، ص 5.
[2] . ابن هشام، سيرة النبي، ترجمه: رسولي محلاتي، كتابفروشي اسلاميه، بي تا، ج 2، ص 430؛ و بلاذري، انساب الاشراف، تحقيق محمد حميد الله، دار المعارف، مصر، 1959 م، ج 1، ص 582.
[3] . مسعودي، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاينده، انتشارات علمي و فرهنگي، ج 1، ص 657؛ و ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت، دار الفكر، 1398 هـ، ج 2، ص 220.
[4] . ابن قتيبه، پيشين، ص 12؛ و بلاذري، پيشين، ج 1، ص 586؛ طبري، تاريخ الامم، تحقيق: ابوالفضل ابراهيم، مصر، دار المعارف، ج 2، ص 443. و اندلسي، عقد الفريد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1404 هـ، ج 5، ص 13 و 14. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، بيروت، دار الجبل، 1407 هـ ، ج 2، ص 45.
[5] . مسعودي، اثبات الوصيه، قم، منشورات رضي، بي تا، ص 142 و 143؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثانيه، 1402، ج 28، ص 308.
[6] . علامه مجلسي، پيشين، ج 53، ص 19.

کنعانی هرندی بازدید : 24 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (0)

 

 
ابن ابی الحدید معتزلی كه از علمای معروف و برجسته اهل تسنن است می گوید: من از استادم (علی بن فارقی) مدرس مدرسه بغداد پرسیدم آیا فاطمه (ع) از ادعای مالكیت فدك راست می گفت ؟. گفت : آری . 
گفتم : پس چرا خلیفه اول ، فدك را به او نداد، در حالی كه فاطمه (ع) نزد او را راستگو بود؟. او لبخندی زد و كلام زیبا و لطیف و طنز گونه ای گفت ، در حالی كه او هرگز عادت به شوخی نداشت ، گفت : اگر ابوبكر، فدك را به مجرد ادعای فاطمه (ع) به او می داد، فردا به سراغش می آمد و ادعای خلافت برای همسرش ‍ می كرد! و وی را از مقامش كنار می زد و او هیچگونه عذر و دفاعی از خود نداشت ، زیرا با دادن فدك پذیرفته بود كه فاطمه (ع) هر چه را ادعا كند راست می گوید، و نیازی به بینه و گواه ندارد. سپس ابن ابی الحدید می افزاید: این یك واقعیت است ، هر چند استاد، آن را به عنوان مزاح ، مطرح كرد. این اعتراف صریح از این دو دانشمند اهل تسنن حاكی است كه داستان فدك ، یك داستان سیاسی و آمیخته با خلافت بوده ، نه داستان صرفا اقتصادی .
داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

 

تعداد صفحات : 10

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    طرح فرستادن صلوات برای سلامتی امام زمان (عج) - انتخاب کنید و صلوات بفرستید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 92
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 10
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 57
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 71
  • بازدید ماه : 67
  • بازدید سال : 312
  • بازدید کلی : 10,259
  • کدهای اختصاصی
    دعای فرج سوره قرآن

    //Ashoora.ir|Live Beginsپخش زنده حرم وصیت شهدا مهدویت امام زمان (عج) تاریخ روز

    دعای عظم البلا
    ذکر کاشف الکرب
    روزشمار فاطمیه دانشنامه عاشورا
    لینک ثابت مطالب

    بنده دیگری مباش در حالی‌که خداوند تو را آزاد آفرید! چیست؟

    آیا خیانت در امانت نسبت به کفار و خائنان جایز است؟
    فرق خمس با مالیات چیست؟
    سریع الاستجابة ترین دعا جهت رسیدن به حاجت کدام است؟
    تفسیر و معنای کلمه عزم در قرآن چیست؟
    حوض كوثر
    کدام آیات قرانی، روش تفسیر قرآن به قرآن را تأیید می‌کند؟
    سال هجری و میلادی چه تفاوتی دارند؟
    آیا آفرینش آسمان و زمین و ارزاق ، در شش روز است یا هشت روز!؟
    احترام به پدر و مادر
    زکات در کنار نماز، نشانه جامعیت اسلام
    خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابالفضل العباس(ع)
    زندگى نامه و سیره حضرت زینب سلام الله علیها
    خلاصه ای از زندگی نامه پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)
    نوجوان هوشمند
    در تنگنای زندگی
    سیمای سوره حجر
    سیمای سوره ابراهیم
    سیمای سوره یوسف
    آشنایی با علوم قرآنی
    آشنایی با سوره مبارکه نساء
    خلقت و شعور حیوانات
    آشنایی با سوره مائده
    شناخت قرآن کریم
    قرآن کتاب جهان داری
    تغذیه در اسلام
    دلائل عدم تحریف قرآن کریم
    اعجاز در قرآن کریم
    نگاهی به سوره ی حمد
    شفاعت ؛ مقاله ای از حضرت آیت الله احدی
    معانی مختلف قرآن از لحاظ لغت
    قرآن، اعجاز جهانی و جاویدان اسلام
    آشنایی با سوره مبارکه آل عمران
    نگاهی به بزرگ ترین سوره قرآن بقره
    نگاه به قرآن کریم باعث افزایش دید چشم می شود . . .
    خدایا
    دانستنی های قرآن
    ستايش بيكران
    گفتارهای رهبری درباره حضرت ام البنین سلام الله علیها
    تاريخ و مكان تولد حضرت زهرا (س)
    روز مادر
    چهل منقبت حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام)
    نماز، از بين برنده گناهان
    خدا مرا به واسطه ى همان يك نماز بخشيد
    ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا عليها السلام
    گريه بر فراق پدر يا بر ظلم دشمن ؟
    داستانی در مورد فدك
    زهد فاطمه (س)
    تابوت جالب و نیك
    "علم بهتر است یا ثروت؟" و پاسخ حضرت علی(ع)